شب شیشه ی بارون زده، آیینه ی رؤیا ست
پشت پس هر پنجره، تصویر تو پیدا ست
از تو، همه ی خانه ی من شهر تماشا ست
دنیای من اینجا ست، همین گوشه ی دنیا ست
نقش تو را بر شیشه ها، نقاشه باران می کشد
در جاده ها، پای مرا، تا شهر یاران می کشد
باران ببار، باران ببار، مرا بیاد من بیار
ببرمرا، از این دیار، به دست یارم بسپار
باران تویی هر قطره آوازت خوش است
جانم بده دنیای ما عاشق کش است ادامه ...
تاریخ : جمعه 89/5/29 | 3:19 عصر | نویسنده : سایه روشن | نظر